مشاعره

۱ مطلب با موضوع «مشاعره با حرف " ط "» ثبت شده است


1



طاعت آن نیست که بر خاک نهی پیشانی

صدق پیش آر که اخلاص به پیشانی نیست


{ سعدی }





2


طبعی به هم رسان که بسازی عالمی

یا همتی که از سر عالم توان گذشت



{ کلیم کاشانی }





3


طمع را نباید که چندان کنی

که صاحب کرم را پشیمان کنی



{ سعدی }






4


طفل را گوشه ی گهواره جهانی است فراخ 

 همه آفاق ، بَرِ همت مردان قفسی است






5


طعنه ی خَلق و جفای فلک و جورِ رقیب 

 جمله هیچ اند اگر یار موافق باشد






6


طایر گلشن قدسم چه دهم شرح فراق

کاندرین دامگه حادثه چون افتادم





7


طـبـعـم شکار آهوی سر در کمند نیست
مـانـد بـه شـیـر شـیـوه وحـشـی شـکـاریم


{ شهریار }






8


طــبــیــب بــی مــروت کــی بــه بــالــیــن فــقــیـر آیـد
کـه کـس در بـنـد درمـان نـیـست درد بی دوایان را


{ شهریار }






9


طبیبم گفت درمانی ندارد درد مهجوری

غلط می گفت، خود را کشتم و درمان خود کردم!


{ وحشی بافقی }





10


طاعت از دست نیاید گنهی باید کرد

در دل دوست به هر حیله رهی باید کرد


{ نشاط اصفهانی }






11


طریق عشق پرآشوب و فتنه است ای دل

بیفتد آن که در این راه با شتاب رود






12



طواف کعبه دل کن اگر دلی داری

دل است کعبهُ معنی تو گل چه پنداری







13



طعنه بر ما مزن ای شیخ و به خود غره مشو

زانکه معلوم شود کشته به هنگام درو






14



طالع اگر مدد دهد دامنش آورم به کف
گر بکشم زهی طرب ور بکشد زهی شرف


طرف کرم زکس نبست این دل پر امید من
گرچه سخن همی برد قصه من به هر طرف






15





  • Mohammad Mahdi ..